ثلث اول سال ، با فراز و نشیب های مختلف ، تمام شد. " ربـــع اول " ، در حالی به " ثـــلث اول " تبدیل شد که زمانه ی بی وفا که ستار، انـــدی و معین را در غم فقدان عزیزانشان ســـیاه پوش کرده بود ،"مـــهستی"را از ما گرفت و امیـــد را در مرگ خواهرش سوگوار نمـــود.
ضمن عرض تسلیت از جانب تمام طرفداران معین به امید عـــزیز و هم چنین طرفدارانش از خدای متعال خواستاریـــم که در پاره ی باقی مانده از سال ۱۳۸۶، ســـرشار از شادی و امید و اخباری خـــوب برای تمام هنرمندان و دوستدارانشان باشد.
طـــبق شنیده هایی موثق ، از عــلیرضا امیرقاسمی ، مجری شبکه ی جهانی طپش ، گویا قرار است که یکی از روزهای همـــین ماه پایانی باشد بر انتــــظار های دور و دراز مـــــــــا...
شــــروع ماه مرداد را به فال نیک گرفتیم و آغـــازش را با پستی ناقابل در کنارتان به جشن نشسته ایـــم...
این روز ها ، با کمک و مشارکت جمعی عزیزان همـــــراه ، در صدد شفاف سازی سال های دهه ی ۱۳۶۰ و اوایل دهه ی ۱۳۷۰ هـــستیم ؛ تا با "مـــستندات" ، این سال های پـــرشکوه را در دفتر خاطرات ذهـــنمان ورق بزنیــــم. ســـال هایی که همـــه از یک طرف، و معین عـــزیز از سوی دیگر ، به عـــنوان نیرویی جوان و آیــنده دار، جـــراغ موسیقی ایران را روشـــن نگاه داشتند.
ســـال هایی که کاست تــرانه هایی چون یــکی را دوست می دارم ، خالق، هوس ، سفره ، پنجره ، مســافر ، هزار هزار ، ســـفر ، دلسوخته و... دست به دست می گشت . همه ، صدایش را دوســـت داشـــتند.صدای معین فضای سکوت را می شکست و صدایـــش در سرســـرای قلب های عاشـــقان می پیچید...
یــک سال انتظار لازم بـــود تا نــوار های ویدیویی شو های نوروزی جـــام جم ، شبخـــیز و... ســـری جدیدشان منتشر شود.امـــا واقعا ارزش انتظــار را داشتند. وقـــتی هنرنمـــایی هنرمندان را در کنـــار هم می دیدی... چــه زیبا بود که خواننده ی محبوبت معین مانند نگینی درخشان به چشم می آمد...!
وقــــتی امروز به قسمت هایی از آن "شــــو" ها که به طور تصــــادفی و پراکنده ، که گه گاه از کـــانال های مختلف پخش می شود ،نگاه می کنــــی ، دوســـت داری به آن روز هـــا پــرواز کنی...
روزهـــا گذشتند ، به نیـــمه ی دوم دهه ی ۷۰ که رســـیدیم ، معین جــوان با وجود تنــــها ۱۵ سال حضـــور رسمــــی ، دوشادوش اســاتید و خوانندگانی با قــــریب به ۳۰ ســال تجربه حـــرکت می نمود.
آغـــاز دهه ی ۸۰ شمـــسی و شـــروع هزاره ی سوم میلا دی ، گــر چه با کم کاری معین عـــزیز، به تبع مسائل گــوناگون همراه بود ، امــا؛ بــرای تمام هنردوستــان فارسی زبان فـــرصتی مغتنم بود بــرای تامل و تعـمـــق بر دو دهه ی طلایی کار و فعالیت معین و نـــیز انتظار روز های ماورایی اش...
به واســطه ی این دو دهه ی کار و زحمت و تلاش ، معـیـــن تبدیل شد به تاج صــدای ایران و جاودان صـــدای عشق...
در این سپـــیده دم امیــد ، دوست دارم تا روزی فـــرا رسد که جاودان صدای عشق ، معین ، را در آغــوش بکشم و به پا س حـــضـور در لحظه لحظه های عمرم بر حنجره ی طلا ییـــش بوسه بزنم...
همــــچنین ، در ایــن سپیده دم امیـــد ، خوشحالم که در کــنار دوستان خوبی چــون شما هستم و با شــما ، می توانم غــبار روزهای رفـــته از دفتر شکوهمـــند فعالیت های هنری معین عــزیز را بــزدایم و آمـــدن روز های خوب را بعــد از "طلــوع" به انتـــظار بنشینیم.
ای هم صـــــــــــدای دیــروز ، بیـــا تا دست به دست هم بدهـــیم تا چون گذشته ،"یــکپارچه" و "قــوی" "طـــلوع" را نظاره کنیـــم...
و ای هم صـــــدای فردا ، به مـــا بپیوند تا آوای دوســـتی معین را بلــند تر در ایــن سپیده دم امـــید ، فـــریاد بزنیــــم...
ای هم صدای دیـــروز و فـــردا ،
عاشقــتر از ما کی میشه پیدا ،
وقتی تو باشــی هر لحظه با من ،
فـــرقی نداره این جا و اون جا ،
خـــدای بزرگ و مهربان حامی و پشتیــبانتان
کوچکتریت عـــا شق و دوستدار رضا